نقش روزافزون دانش در حوزه هاي مختلف علمي و فني و همچنين لزوم تلاش درجهت حفظ بقا و توسعه در دنياي رقابتي ، کسب و کارها را برآن داشته تا بيش از پيش به بکارگيري و استفاده از دانش “سرمایه انسانی” همت گمارند . براي اينکه بتوان در دنیای صنعتی حضور مستمر و پايدار داشت بايد فعاليت هاي خود را حول محور دانایی متمرکز نمود. در همين راستا آنچه که بنظر مي رسد داراي اهميت ويژه ای مي باشد طراحي و بکارگيري فرآيندهاي مديريتي است که بر پايه آن بتوان به اين مهم دست يافت . بديهي است که عملا” کسب و کارهایی گوي سبقت را خواهند ربود كه در فرايند برنامه ريزي به منظور کشف ، تسهيم و ذخيره سازي دانش و تجارب مدیران و کارکنان خود موفق بوده و بتوانند با ايجاد و بکارگيري “مديريت دانايي” نقش تعيين کننده اي را ايفا نمايند .
با نگاهي به منابع سازمان، در مييابيم كه منابع تنها زماني ارزشمند هستند كه باعث بهبود و بهره وری شده و امكان سرمايهگذاري در فرصتها و مقابله با تهديدات را ايجاد كنند. از اين منظر ، منابع انساني از طريق كاهش هزينهها ، بهبود خدمات و تولید ، ارزشآفريني ميكنند. سرمايه هاي يک سازمان ، تنها سرمايه هاي فيزيکي نيستند بلکه سرمايه هاي فکري و علمي نيز داراي اهميت ويژه اي يافته که اگر نسبت به آن بي توجهي شود چه بسا کسب و کارها را به ورطه سقوط و ورشکستگي بکشاند. از سويي ديگر ، ظهور اينترنت و تجارت الکترونيک ، لزوم توجه به “منابع انسانی دانایی محور” را اجتناب ناپذير نموده بطوري که در پرتو آن هم سازمان و هم کارکنان بتوانند منتفع و بهره مند گردند .
منبع :
ابراهیمی، ناصر .(۱۳۹۵) ، مديريت دانایی.( تعاریف ، اصول ، راهبردها ). انتشارات مهرگان . تاجیکستان